کوچه های آبی احساس

ادبی - هنری

کوچه های آبی احساس

ادبی - هنری

به نام خالق هنر و زیبایی


شبی از پشت یک تاریکی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم
پس از یک جست و جوی نقره ای
در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم روئید
با حسرت جدا کردم

آخرین مطالب
نویسندگان

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آن سوی پاییز

 

جویباری از اشک

 

در میان خاطره ها جاری ست

 

شاید آن سوی پاییز 

 

کسی دلتنگ است 

 

 

رضوان - ح

  • رضوان - ح
  • ۰
  • ۰

بی آنکه بخواهم تظاهرکنم باید بگویم پروفسور لیدن براک مرد

خوبی بود،ولی هرچه زمان می گذشت بیشتربه صورت یک آدم

غیرمعمولی درمی آمد.اواستاد دانشگاه یوهانیوم بود وهرگاه که از

حالت معمولی اش خارج میشد مقاله ها و نوشته های علمی خود

را در زمینه ی معدن شناسی فراهم می کرد.متاسفانه عموی من

نمی توانست به خوبی اشخاص دیگرحرف بزند.زمانی که مقاله

هایش را برای حاضرین می خواند یا سخنرانی می کرد،اغلب

به طورناگهانی زبانش به لکنت می افتاد و آن وقت برای اینکه

کلمه ی مخصوصی را ادا کند دچار زحمت میشد و دهانش طوری

بازمی ماند که انگار می خواهد برای موضوع مهمی سوگند بخورد.

خیلی ها به این نقطه ضعف عمویم پی برده بودند.دانشجوها و

شاگردانش هم به دنبال فرصتی بودند که این دست پاچه شدن

وازجا دررفتن را دراوببینند و دسته جمعی به خنده بیافتند،

ولی خب همه می دانند که این کار پسندیده ای نیست،حتی

اگر در کشورآلمان و شهر هامبورگ باشد.

 

 

بخشی از کتاب سفر به مرکز زمین

نویسنده : ژول ورن

  • رضوان - ح
  • ۰
  • ۰

کرت های محبت

 

و شایسته این نیست

 

که باران ببارد

 

و در پیشوازش

 

دل من نباشد

 

و شایسته این نیست

 

که در کرت های محبت

 

دلم را به دامن نریزم

 

دلم را نپاشم

 

 

محمدرضا عبدالملکیان

  • رضوان - ح
  • ۰
  • ۰

 

ه تنهاترین حرف الفباست.

 

رضوان - ح

  • رضوان - ح
  • ۰
  • ۰

خاطر پاییز

 

یاد تو و گرمی خاطره هایت

 

سرما را از خاطر پاییز برده است

 

 

رضوان - ح

  • رضوان - ح