کوچه های آبی احساس

ادبی - هنری

کوچه های آبی احساس

ادبی - هنری

به نام خالق هنر و زیبایی


شبی از پشت یک تاریکی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم
پس از یک جست و جوی نقره ای
در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم روئید
با حسرت جدا کردم

آخرین مطالب
نویسندگان
  • ۱
  • ۰

قهوه تلخ

 

اگر می دانستی جایت

 

سر میز صبحانه چقدر خالی است

 

و قهوه منهای شیرین زبانی تو چقدر تلخ 

 

من و این آفتاب بی پروا را 

 

آن قدر چشم انتظار نمی گذاشتی 

 

قهوه ات دارد سرد می شود 

 

و طاقت آفتاب نشسته بر صندلی ات طاق 

 

 

عباس صفاری 

  • ۹۹/۰۳/۲۹
  • رضوان - ح

دلتنگی

عشق

نظرات (۲)

  • نیکان نیک منش
  • مخاطبش " آشنای غائب" یا "غائبِ آشنا" یی است!!

     

    باید دلیل هجران را جویا شد(لبخند+کنجکاوی)

  • دنیا غلامی
  • درود عالی وغم انگیز

     

    دعوتی گلم

    پاسخ:
    ممنون بانو 
    چشم 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی