کوچه های آبی احساس

ادبی - هنری

کوچه های آبی احساس

ادبی - هنری

به نام خالق هنر و زیبایی


شبی از پشت یک تاریکی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم
پس از یک جست و جوی نقره ای
در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم روئید
با حسرت جدا کردم

آخرین مطالب
نویسندگان
  • ۳
  • ۰

نگاه سرد

 

نگاهت چنان سرد بود که قندیل بستم

 

رضوان - ح

  • ۹۸/۰۷/۱۶
  • رضوان - ح

کاریکلماتور

نظرات (۵)

:(

  • سایه های بیداری
  • بسیار عالی و زیبا

    ........................

    تفسیر نگاه من نبود

    تقصیر پیراهنی است

    که از دیار اسکیموها برایت به ارمغان آورده ام

    پاسخ:
    پاسخ جالبی بود
    ممنون 
  • نیکان نیک منش
  • روح سرد

    نگاه سرد راهی می کند!!

    سرزمین بی عشق

    نگاه یخ روانه می کند!!

    شاید

    نگاه تو

    روح او را گرم

    و سرزمینش را

     سرشار از آب عشق نماید>>

    پاسخ:
    سپاس 
  • دنیا غلامی
  • درود زیبا وغم انگیز

     

    دعوتی گلم

    قشنگ بود ...

    به مخاطبش باید گفت: ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است آخه؟ :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی