اگر می دانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه منهای شیرین زبانی تو چقدر تلخ
من و این آفتاب بی پروا را
آن قدر چشم انتظار نمی گذاشتی
قهوه ات دارد سرد می شود
و طاقت آفتاب نشسته بر صندلی ات طاق
عباس صفاری
اگر می دانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه منهای شیرین زبانی تو چقدر تلخ
من و این آفتاب بی پروا را
آن قدر چشم انتظار نمی گذاشتی
قهوه ات دارد سرد می شود
و طاقت آفتاب نشسته بر صندلی ات طاق
عباس صفاری
من از دل تاریکی
میان خواب آبی دریا
پلی به آسمان زده ام
رضوان - ح
ترانه ی آرام من با صدای محمد معتمدی
سکوتی نمناک
در حنجره ی آبی آسمان نشسته
صدا بزن ابر تیره را
با همان لهجه ی بارانی
که خواب را
از چشمان بنفشه می رباید
رضوان - ح
دیشب ماه
در حوض خانه مادربزرگ
ماهی سرخی زایید
عاشق خورشید
پرقصه و بی صدا
بی صدا
کیکاووس یاکیده
از مجموعه شعر بانو و آخرین کولی سایه فروش
جاناتان مرغ دریایی روزهای بعد را در انزوا سپری کرد.
ولی پروازکنان تا دوردست و فراسوی صخره های بلند
می رفت.از تنهایی غصه نمی خورد،فقط از این بابت
اندوهگین بود که سایر مرغان دریایی حاضر نیستند
به شکوه پرواز،که در انتظارشان است باور بیاورند،
حاضر نیستند چشمانشان را باز کنند و ببینند.
از کتاب جاناتان مرغ دریایی
اثر ریچارد باخ
ترانه ی هوای تو (رمیکس) با صدای مهدی یراحی
کوچ شاعر یعنی
سکوت احساس در لحظه های بارانی
بغض درخت در برگ ریزان پاییز
کوچ شاعر یعنی
خواب سنگین شقایق ها
در دشت بیداری
گریه ی بی صدای پرندگان
بر دامان نسترن
کوچ شاعر یعنی
سایه ی مردی تنها
در کوچه های سبز بهار
و حسرت دیدن دوباره ی شکوفه ها
کوچ شاعر یعنی
پرواز واژه ها در نیمه شب
و شعری که ناتمام ماند
رضوان - ح
به مناسبت سالگرد درگذشت دکترافشین یدالهی
سیاهی ابر
اندوه دل آدمی را
دو چندان می کند
وقتی ردپای خاطرات را
باد برده است
رضوان - ح
درخت هنوز درد می کشد
از یادگاری های مانده بر جان
رضوان - ح