امشب،چه شب دلگیری است.ابرهای سیاه آسمان را
قرق کرده اند.آه از نهاد زمستان بلند شده است.
کوچه ها را سکوتی قندیل وار فرا گرفته است.
می خواهم فانوسم را بردارم و در جست و جوی
مهتاب سفری را شبانه آغاز کنم.
رضوان - ح
امشب،چه شب دلگیری است.ابرهای سیاه آسمان را
قرق کرده اند.آه از نهاد زمستان بلند شده است.
کوچه ها را سکوتی قندیل وار فرا گرفته است.
می خواهم فانوسم را بردارم و در جست و جوی
مهتاب سفری را شبانه آغاز کنم.
رضوان - ح
این روزها چه تلخ می گذرد.حادثه پشت حادثه.زمستان امسال عجب سوزی دارد.دی ماه نفس های آخر را به سختی می کشد.
جان باختن تعدادی از هموطنانمان در حادثه ی سقوط هواپیمای مسافربری را خدمت بازماندگان تسلیت عرض میکنم
و برای درگذشتگان طلب آمرزش دارم.
امیدوارم روزی برسد که مردم ایران در آرامش باشند
و دیگر شاهد اتفاقات دردناک نباشیم.
رضوان - ح
می خواهم احساس غریب تنهایی را لحظه ای کنار بگذارم
و فارغ از غم های جهان آسوده بخوابم
از تاریکی شب بگذرم
و به طلوع خورشید برسم
رضوان - ح