اگر می دانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه منهای شیرین زبانی تو چقدر تلخ
من و این آفتاب بی پروا را
آن قدر چشم انتظار نمی گذاشتی
قهوه ات دارد سرد می شود
و طاقت آفتاب نشسته بر صندلی ات طاق
عباس صفاری
اگر می دانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه منهای شیرین زبانی تو چقدر تلخ
من و این آفتاب بی پروا را
آن قدر چشم انتظار نمی گذاشتی
قهوه ات دارد سرد می شود
و طاقت آفتاب نشسته بر صندلی ات طاق
عباس صفاری
من از دل تاریکی
میان خواب آبی دریا
پلی به آسمان زده ام
رضوان - ح
ترانه ی آرام من با صدای محمد معتمدی
سکوتی نمناک
در حنجره ی آبی آسمان نشسته
صدا بزن ابر تیره را
با همان لهجه ی بارانی
که خواب را
از چشمان بنفشه می رباید
رضوان - ح